روزگاري در اين مملکت رهبر و بنيانگذار انقلاب با تسليم در برابر احضاريه دادگاه (که در پي شکايت بي‌اساس فردي از امام بابت زمين‌هاي موروثي ايشان در خمين تشکيل شده بود) آمادگي خود را براي اجراي قانون اعلام نمودند!

سرویس سیاسی جهان-محمد صادق کوشکی: 
1- «همه باهم برابرند، اما بعضي از بقيه برابرترند!» آنهايي که رمان «مزرعه حيوانات» اثر جرج ارول را خوانده‌اند به خوبي مي‌دانند که همين يک جمله بناي انحراف حاکمان مزرعه تازه از بند اربابان ظالم رسته را بنيان گذاشت و باعث شد تا حاکمان انقلابي ديروز به ارباباني ظالم‌تر از اربابان ظالم ديروز تبديل شوند!

۲- حرمت قانون در نظام جمهوري اسلامي تا آن حد است که به فتواي حضرت امام و مقام معظم رهبري رعايت آن واجب و تخلف از آن حرام است و به تصريح قانون اساسي حتي رهبري در برابر قانون با بقيه مساوي شمرده مي‌شود.

۳- کمتر کسي است که از اجراي عدالت و قانون در حق خود و خانواده و اطرافيانش (البته آنگاه که اقامه عدالت و اجراي قانون به زيان باشد!) راضي باشد و کمتر مجرمي است که خود را مستحق مجازات بداند! اکثر مجرمان حتي خفاش شب و امثال او نيز در هنگام اجراي احکام قضائي خود را مظلوم مي‌دانستند و معتقد بودند که در حق آنها اجحاف شده و نبايستي مجازات شوند!

۴- چند روز پيش ماموران راهنمايي و رانندگي جوان موتورسواري که مرتکب تخلفاتي شده بود را در تقاطع خيابان نواب و آزادي متوقف کردند و پس از عربده‌کشي و تمرد جوان متخلف، سرانجام با دستگيري او کار خاتمه پيدا کرد! شايد هم آن قانون‌شکن گردن‌کلفت چند روز بعد آفتابه به گردن در همان خيابان گردانده شود که البته اين مجازات سزاي همه آنهايي است که خود را از قانون برتر مي‌دانند و به گردن کلفتشان مي‌نازند! اما ظاهرا برخي معتقدند که قانون بايد در حق اين جوان و امثال او اجرا شود و شان آنها (همان برخي‌ها) از قانون اجل است! 

۵- هر چند که مدتهاست روزگار نوچه‌بازي و قداره‌بندي و عربده‌کشي در برابر قانون و عدالت گذشته اما هنوز پيدا مي‌شوند افرادي که با استخدام نوچه قصد احياي اين سنت زشت را دارند! آن هم با هدف اثبات قطر گردنهاي کلفتشان در برابر قانون و شاخ و شانه کشيدن در برابر ماموران قانون و احکام قضائي! 

۶- توقف اجراي حکم قضائي سرپرست روزنامه ايران بعد از معرکه‌گيري و جنجال‌آفريني فرد مذکور و اطرافيانش، اولين نمونه از تبعيض و برتري‌طلبي در اين مملکت نيست و آخرين آن هم نخواهد بود. هميشه بوده‌اند کساني که خود را از بقيه بالاتر مي‌دانسته‌اند و به همين دليل در برابر قانون و دادگاه و ماموران آن گردنکشي کرده و قدرتشان را بهترين دليل مصونيتشان در برابر مجازات و اجراي قانون عنوان مي‌کرده‌اند!

۷- و البته چنين خودبرتر‌بيني‌ها و تبعيض‌طلبي‌هايي رخ نمي‌دهد مگر با حمايت کساني که «خود» و «من» را آن هم به اتکاي راي ملت، بالاتر از قانون و عين حاکميت فرض مي‌کنند!

۸- هنگامي که به تصريح رياست ديوان عدالت اداري اجراي حکم انفصال معاون اجرايي رئيس‌جمهور مدتها معطل مي‌ماند و بعد به فراموشي و به بايگاني سپرده مي‌شود، هنگامي که معاون ديگر رئيس‌جمهور از حضور در بازپرسي طفره رود و هنگامي که رئيس محترم جمهور کابينه خود را خط قرمز معرفي و تصريح مي‌کند که در برابر اجراي قانون در حق همکارانش ساکت نخواهد نشست، ديگر از فردي مانند دکتر جوانفکر چه توقعي مي‌توان داشت جز ايستادن در برابر ماموران قانون ؟!

۹- روزگاري در اين مملکت رهبر و بنيانگذار انقلاب با تسليم در برابر احضاريه دادگاه (که در پي شکايت بي‌اساس فردي از امام بابت زمين‌هاي موروثي ايشان در خمين تشکيل شده بود) آمادگي خود را براي اجراي قانون اعلام نمودند! در همان زمان عالي‌ترين مقامات قضائي حکم اعدام فرزندان منافق و تروريست خود را امضا کردند و مادراني فرزندان منافق خود را به دادگاه تسليم نمودند! و نامشان را براي هميشه در قلب ملت جاودانه کردند!

۱۰ - و البته آنهايي که خود و خانواده و اطرافيانشان را برتر از قانون دانستند و حاضر به تمکين در برابر عدالت نشدند و احکام قضائي را کارشکني در مسير سازندگي و اصلاحات و توطئه‌ جناح‌هاي رقيب خواندند هم در اين مملکت بودند و به دست ملت و دقيقا به دليل همين خودبرتر‌بيني‌ها و تبعيض‌طلبي‌ها به بايگاني راکد تاريخ سپرده شدند!

۱۱- حتي اگر هم قوه قضائيه در صدور حکم اشتباه کرده باشد راهکار اعتراض قانوني به اين خطا وجود دارد و هيچ کس به هيچ‌وجه حق ندارد در نظام جمهوري اسلامي جرزني کند و خود را ملاک حق بداند و به اين بهانه از قانون سرپيچي نمايد!

۱۲- ملت ايران با حوصله است! و در شکستن شاخ آدمهايي که اهل شاخ و شانه کشيدن براي نظامند تخصص دارد! و شايد همين حوصله به بعضي‌ها فرصت شاخ و شانه و عربده کشيدن براي قانون و در برابر آن داده باشد!

۱۳- آنهايي که روزگاري در پاستور و اطراف و اکناف حاکميت مي‌چرخيدند و به دليل خودبرتربيني و ايستادن در برابر قانون، کارشان به جرس و بي‌بي‌سي و ووآ يا اوين و... کشيده است آينه عبرت کساني‌اند که امروز در پاستور و اطراف و اکناف آن مي‌چرخند و به همان دلايل در برابر قانون ايستاده‌اند و خيال مي‌کنند تا ابد دربر همين پاشنه امروز مي‌چرخد.

۱۴- هر چند تاريخ مي‌تواند بهترين قاضي در اين دنيا باشد اما در دادگاه عدل خداوندي شاهد و حاکم يکي است و خدا کند که مدعيان عدالت در آن دنيا شرمنده خدا و شعارهايشان و مردمي که به عشق عدالت و مبارزه با تبعيض به اين مدعيان راي دادند نباشند!

۱۵- و بماند که روزگار قرطي‌بازي‌هاي مطبوعاتي مانند سفيد چاپ کردن روزنامه، مدتهاست گذشته و اين اداها در همان دوران اصلاحات نيز جواب نداد چه برسد به امروز، که ديگر هيچ روشنفکري از اين ادا و اطوارها استقبال نمي‌کند! اينکه غاصبان روزنامه ايران چرا هنوز در سالهاي دوم خرداد سير و گشت مي‌کنند شايد به حمايتهاي بي‌بي‌سي فارسي از آنها بازگردد! بالاخره يکي بايد به اين سوال پاسخ دهد که بين اين جماعت و بي‌بي‌سي فارسي چه سر و سري است؟