جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
 
۱۷
۱۳

حرمله چگونه توسط مختار کشته می شود؟

دوشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۵۴
کد مطلب: 165798
شیخ طوسی، در «امالی» می‌نویسد:
منهال بن عمرو (از شیعیان و یاران امام سجاد(ع) است) گوید: پس از زیارت خانه کعبه، از مکه عازم مدینه شدم و خدمت امام سجاد(ع) رسیدم. امام، از من پرسید: منهال! از حرمله بن کاهل اسدی چه خبر؟ عرض کردم: هنگامی که از کوفه آمدم، زنده بود دیدم امام(ع)، هر دو دستش را به دعا بلند کرد و چنین فرمود:
«اللهم اذقه حر الحدید، اللهم اذقه حر الحدید، اللهم اذقه حر النار؛ خدایا، سوزش تیغ را به او بچشان، خدایا سوزش تیغ را به او بچشان، خدایا سوزش آتش را به او بچشان.»
آری، گرگ‌صفتان کربلا، هرکدام جنایتی بزرگ و فراموش‌ناشدنی مرتکب شده بودند، اما از نفرین امام سجاد(ع) معلوم می‌شود، هیچکس به اندازه حرمله، دل امام و اهل‌بیت(ع) را به درد نیاورده بود.
ابومخنف از امام باقر نقل می‌کند: «هنگامی که علی‌اصغر، در دامن پدر هدف تیر حرمله واقع شد، امام حسین(ع) دشمن را نفرین کرد و فرمود: «...و انتقم لنا من هولاء الظالمین؛ خدایا انتقام ما را از اینها بگیر.» (۱)

«حرمله» دستگیر می‌شود
منهال گوید: «پس از زیارت، از مدینه عازم کوفه شدم، هنگامی که به کوفه رسیدم، مختار مشغول قلع و قمع قتله کربلا بود و من قبلاً با او رفاقت قدیمی داشتم؛ چند روزی در خانه، برای دید و بازدید مردم نشستم و پس از آن به قصد دیدار با مختار، سوار بر مرکبم شدم و به سوی او شتافتم. او را در خارج از خانه‌اش با گروهی دیدار نمودم، گویا به مأموریتی می‌رفتند، تا چشم مختار به من افتاد، گفت: ها، منهال، چطور تا حال به دیدن ما نیامدی؟ و برای تبریک و تهنیت به خاطر پیروزی و حکومت ما سری به ما نزدی؟ و ما را در قیاممان همراهی نکردی؟!
منهال، گوید: به او گفتم امیر! من به سفر حج رفته بودم و حال خدمت رسیدم. آنگاه همراه او به راه افتادم و از اوضاع صحبت می‌کردیم تا به محله «کناسه» رسیدیم مختار، در انجا ایستاد و گویی منتظر است و به نقطه‌ای می‌نگریست و به او خبر داده بودند که اینجا مخفیگاه «حرمله» است، سپس تعدادی از افرادش را به جستجوی حرمله، گسیل داشت و خود همچنان آنجا ماند. دیری نپائید که مأموران با تاخت برگشتند و با خوشحالی فریاد زدند، بشارت ای امر بشارت، «حرمله» دستگیر شد. وعده‌ای، فردی را کشان کشان به نزد مختار آوردند. آری خودش بود، حرمله قاتل دلسنگ علی‌اصغر و جانی حادثه کربلا.»

مجازات «حرمله»
تا چشم مختار به قیافه وحشت‌زده حرمله افتاد، به او نگاه تندی کرد و گفت: «الحمدلله الذی مکننی منک؛ خدای را شکر که به چنگ افتادی!» و بلافاصله فریاد زد: «جلّاد! جلّاد! (۲) جلاد که آماده و حاضر بود گفت: بفرمائید قربان.»
مختار دستور داد: اول دو دوستش را بزن.
جلاد بلافاصله با ضربتی سخت دو دست نحس او را افکند (آری این همان دو دستی که با یکی کمان را می‌گرفت و با دیگری تیر را و یکبار گلوی طفل بی‌گناه امام حسین(ع) و یک بار، چشم اباالفضل و یک بار، قلب امام حسین(ع) را هدف قرار داده بود. آری این دو دست پلید باید قطع می‌شد.) سپس فریاد زد: دو پایش را نیز قطع کن! و جلاد، فرمان را اجراء کرد. جسد بی دست و پای حرمله، در خون کثیفش غوطه می‌خورد که باز مختار صدا زد: آتش، آتش. و بلافاصله، چوب‌های نازکی را روی جسد انداختند و آتش زدند و جسد آن جنایتکار همچنان می‌سوخت.
منهال گوید:
من همچنان با چشمان حیرت‌زده، در کنار مختار ایستاده و منظره را تماشا می‌کردم، هنگامی که بدن حرمله، می‌سوخت با صدا گفتم «سبحان‌الله!» مختار ناگهان رو به من کرد و گفت: ها! منهال! تسبیح خدا گفتی، خوب اما علتش چه بود؟! گفتم: ای امیر! گوش کن تا برایت بگویم، در همین سفر که از مکه برمی‌گشتم به خدمت علی بن الحسین امام سجاد(ع) رسیدم، او از من حال حرمله را پرسید، من جواب گفتم: که هنوز زنده است. دیدم، امام(ع) دست‌ها را به سوی آسمان بلند کرد، و دوبار فرمود: «خدایا، سوزش شمشیر بر او بچشان و خدایای سوزش آتش را بر وی بچشان.»
مختار، با حالت تعجب پرسید: راستی تو خودت از امام این را شنیدی؟!
گفتم: آری، به خدا سوگند از خودش شنیدم.
منهال، می‌گوید: دیدم مختار، از اسبش پیاده شد و دو رکعت نماز خواند و سجده‌اش را طولانی کرد، سپس برخاست و سوار شد و تا آن وقت جسد «حرمله»، به ذغال تبدیل شده بود، با هم به راه افتادیم تا به محله خودمان نزدیک خانه‌ام رسیدیم، من در اینجا تعارف کردم و گفتم: ای امیر، اگر لطف کنید سرافرازم فرمائید و برای رفع خستگی چند لحظه‌ای به منزل من تشریف بیاورید و تغیر ذائقه‌ای بدهید و چیزی میل بفرمائید.

روزه شکر
مختار نگاهی کرد و گفت: منهال! تو چهار دعای امام سجاد را برایم گفتی و خداوند دعای حضرتش را بدست من به اجابت رساند، آنگاه مرا به غذا دعوت می‌کنی؟ خیر، امروز وقت روزه شکر است و به این توفیقی که خدا نصیبم کرد نیت روزه کردم (۳) و «حرمله» هموست که سر بریده حسین(ع) را حمل می‌کرد. (۴)

۱- تاریخ طبری، ج ۵، ص ۴۴۸
۲- در بعضی نسخه‌ها: «جزار» دارد که به همان معناست.
۳- از این روایت معلوم می‌شود که تا آن ساعت روز، مختار چیزی نخورده بود و می‌شود روزه مستحبی را نیت کرد.
۴- امالی شیخ طوسی؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۳۲-۲۳۳، چ بیروت؛ رجال کشی و مناقب ابن شهرآشوب؛ کشف الغمه؛ محجه البیضاء فی کاشانی، ج ۴، ص
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


United States
پس چرا در تلويزيون تمام قصاص ها عوض شد (حرمله ،شمر ، يزيد ...)
محد
با سلام خدمت شما دوست عزیز بنظر خود شما اگر کشته شدن حقیقی قاتلین امام حسین رو به تصویر میکشیدن بما نگاه میکردین
خیلی چیز ها رو نمیشه به تصویر کشید
محمد
با عرض سلام خدمت تموم عزیزان
برادرا و خواهرای گل درسته به صورت دیگری کشته شد و حقیقتش رو به صویر نکشیدن
خود شما اگر طریقه کشته شدن واقعیشو به تصویر بکشه هیچکس این فیلم رو نگاه نمیکرد و غیر از این بهونه ای دست دشمنان اسلام و اللخصوص شیعه میشد
حسین
دست شما درد نکند بسیار زیبا بود این مطالب بسیار با ارزش است باز هم از این مطالب بنویسید
مهدی
Iran, Islamic Republic of
واقعا خیلی زیبا بود هر کس که با اهل بیت (ع) درگیر شود خداوند متعال جزای کارشان را میدهد
قبلا این مطلب را عینا در سایتی خوانده بودم!!!!
nima
جالب بود خیلی
مختارنامه
Iran, Islamic Republic of
با سلام
کشته شدن حرمله در سریال مختارنامه طور دیگری بود با خنجری که مختار به گلویش زد کشته شد
سید محمد حسینی
خیلی خوب میشود واقعیتا درمورد مرگه حرمله ساخته میشود کاش مرگه حرمله را به همین صورتی که نوشته شده ساخته میشود
ماهرخ
United States
عالی بود
سلمانی
خیلی جالب بود ولی تو سریال طور دیگری که کشته شد ملعون
محدثه
من هم واقعا تعجب كردم كه چرا مجازات حرمله در فيلم طوري ديگر و در اين متن طوري ديگر است . در اين صورت كدام درست تر بوده است ؟؟؟؟
ابلفضل
Iran, Islamic Republic of
خوب است