گفتمان انقلاب اسلامی، برخلاف دیگر انقلابها، از گفتمان سنت متأثر است. سنتی که اهداف متعالی اسلام را پایه و بنیاد تفکر خود قرار میدهد. از سوی دیگر، سرمایهداری، وجود «هویت دینی» را سد راه تحقق آرمانهای سرمایهسالارانه خود میداند. گفتمان انقلاب اسلامی نیز از هویتی دینی برخوردار است که توانسته در دهههای اخیر، هم چالشی بر نوسازی مدرن باشد و هم جهانیشدن را با تفسیری متفاوت به آگاهان جهان عرضه کند.
سرویس اندیشه جهان - مجید سلیمانی
۱- نظام سرمايهداري، مبتني بر مباني اصولی مدرنيته است. توسعه؛ از مهمترين مفاهيم اصولي مدرنيته در عاليترين اهداف خود، نيازمند به جهاني شدن است و لذا جهاني شدن را در تاريخ بشريت – كه همواره از اهداف متعالي بشريت است - به نفع آمال خود مديريت ميكند. به تعبير ديگر در صدد ساختن جهاني هماهنگ با روند توسعهي خود ميباشد. در اين راستا در فكر از بين بردن موانع سياسي، فرهنگي و اقتصادي، در مقياس جهاني است.
۲- اصليترين مانع بر سر راه نظام سرمايهداري، وجود هويت ديني است؛ زيرا پايگاه مشروعيت، كاركرد و اهداف نظام سرمايهداري، هيچ تطابقي با دين ندارد. بنابراين مدرنيته در يك فرآيند تاريخي دين را به عرصه خصوصي تنزل داد. بر اين اساس پس از تنظيم روابط فردي و اجتماعي بر اساس مباني و اهداف نظام سرمايهداري، جايگاهي براي جريان آموزههاي ديني در حيات فردي و اجتماعي تعريف نگرديد.
۳- نظريه جهاني شدن از نظريه «نوسازي» تأثيرات فراوان پذيرفته است. بر اساس نظريه نوسازي، سير پيشرفت جوامع، خطي تصور شده است. نظريه پردازان نوسازي، با توجه به فرآيند توسعه غربي، مدلي را براي جهان سوم تدارك ديدند. آنان بدون توجه به شكلگيري فرآيند به اصطلاح توسعه در غرب و ناديده گرفتن اشكال فرهنگ در جهان سوم به خصوص جوامع شرقي، مدرنيزاسيون را در دستور كار خود قرار دادند. با شكل گيري مقاومت ها در برابر نظريه نوسازي، غرب در صدد بر آمد كه به بازتوليد نظريه نوسازي در شكل و نام جديد آن يعني جهاني شدن بپردازد.
۴- گفتمان انقلاب اسلامی، برخلاف دیگر انقلابها – که از مفاهیم مدرن ناشی میشود و در عالیترین اهداف خود به دنبال تحقق آرمانهای مدرنیستی است – از گفتمان سنت متأثر است. سنتی که اهداف متعالی اسلام را پایه و بنیاد تفکر خود قرار میدهد. از سوی دیگر، سرمایهداری، وجود «هویت دینی» را سد راه تحقق آرمانهای سرمایهسالارانه خود میداند. گفتمان انقلاب اسلامی نیز از هویتی دینی برخوردار است که توانسته در دهههای اخیر، هم چالشی بر نوسازی مدرن باشد و هم جهانی شدن را با تفسیری متفاوت به آگاهان جهان عرضه کند.
شکلگیری حلقههای فکری و فرهنگی جهانی با تأسی از گفتمان انقلاب اسلامی در سراسر جهان، هماکنون چالشی جدی در پروژه جهانیسازی مدرنیسم است و در آینده نیز، چالشها جدیتر و اساسیتر خواهد گشت. زیرا گفتمان انقلاب اسلامی همواره در حال بازتولید خویشتن است، و سیر تفکر در این گفتمان از خصیصه «تداوم» برخوردار میباشد.
۵- بي شك سير تاريخ بشر به سمت نوعي جهاني شدن حركت خواهد كرد. اما مفهومي كه ما از جهاني شدن به معناي كنوني داريم، در واقع فريبي در قالب ساختار زباني غرب نيست. به نظر میرسد که ساختارهای زبانی شکسته خواهد شد و مفاهیم و نظریهها در ساختارهای مختلف در ذهن حقیقتجویان شکل خواهد گرفت. بدون شک، هر ساختاری که خارج از محدوده «گفتمانی» و «زبانی» مدرنیسم شکل گیرد، شورشی جدید بر علیه تفکر مغرب زمین است و اکنون نیز گفتمان انقلاب اسلامی، «گفتمان مرجع» در تقابل با انبوه نظریههای مغرب زمین است.
قطعاً این روزها سؤالی اصلی در ذهن آگاهان شکل میگیرد که میتواند سرچشمهای برای تفکرات جدید در باب جهانی شدن باشد. سؤال اصلي اين است كه خاستگاه شكل گيري نظريه جهاني شدن و قالب ساختاري زبان، آيا هيچ تأثير قابل ملاحظه اي در انحراف حركت راستين انسان نخواهد داشت؟ و در این صورت خواهد بود که انسان در «ساحت انسانی» خود، قدم در راهی خواهد گذاشت که مفهوم «سعادت» جایگزین مفاهیم توسعه و نوسازی گردد.